نقش نمایندگان مجلس در انتصابات دولت
صد البته استاندار برای پیشبرد برنامههای مورد نظر دولت نیازمند تعامل و همکاری با نمایندگان است؛ اما این بین اولویت باید تحقق وعدههایی باشد که مردم بخاطر آن به دولت پزشکیان رای دادهاند.
تعلل در شناسایی و بکارگیری نیروهای متخصص و معتقد به برنامههای دولت باعث شده تا برخی نمایندگان مجلس و گروههای سیاسی مخالف دولت، با بهره گیری از شعار “وفاق” در صدد بکارگیری نیروهای مورد نظر خود در پست های حساس باشند، اگر چه رویکرد این دسته از نمایندگان در تعارض با اصل تفکیک قوا و مخالف نظر رهبر معظم انقلاب است که در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند؛
«نمایندگان به هیچ عنوان در عزل و نصب های مربوط به دولت دخالت نکنند.
یکی از مسائل مهم قانون اساسی، اصل تفکیک قوا است. شما نمایندگان به شکل مناسب ایرادات را مطرح کنید…».
دلایل روشنی وجود دارد که چرا نمایندگان بر خلاف نظر رهبری تلاش میکنند در گام اول فرمانداران و مدیران کل همسو با خود را به استاندار تحمیل کنند؛ طبیعیست آنها تمایل دارند همه چیز را بر مبنای اصل بقای خویش تعریف یا بازسازی کنند. با این حال نمایندگان گیلان در نظر داشته باشند که انتخابات ریاست جمهوری برای آنها فرصتی بود تا به یک درک واقع بینانه از تحولات حوزه انتخابیه شان برسند، نتایج انتخابات ریاست جمهوری در گیلان نشان داد اکثر این نمایندگان از مردم خود عقب ماندهاند، گرایشات اکثر نمایندگان گیلان در مجلس خلاف نظر مردم حوزه انتخابیه شان بود چیزی که با قواعد بازی دموکرتیک هم سازگار نیست، با همه اینها اکنون شاید اشتباه بزرگترشان این باشد که بدون توجه به نظر مردم و ستادهای حامی پزشکیان با فشار بر استاندار جدید بدنبال سهمخواهی از سفره پهن شده دولت وفاق باشند، نمایندگان باید دنباله رو مردم باشند نه مردم دنبالهرو آنها.
ستادهای پزشکیان و اکثریت مردمی که به برنامههای دولت رای دادند از مواضع آنها در دوران انتخابات باخبرند، برخی از نمایندگان مجلس به جای اینکه بیطرف باشند در اردوگاه رقیب پزشکیان و علیه او کار کردند اما در فردای انتخابات از وفاق حرف زدند و پشت تریبون مجلس برای حمایت از دولت صف کشیدند، نمیشود در مجلس از وفاق گفت و در حوزه های انتخابیه خلاف نظر رهبری در صدد تحمیل گزینه های مورد نظر و بعضا ضعیف و ناکارآمد بر استاندار بود.
با توصیه رییسجمهور محترم قرار بود ستادها بعنوان بازوی مشورتی در شناسایی ظرفیت های بالقوه و معرفی آنها به استانداران و وزرا عمل کنند، طبیعی ست که اعضای ستادها برخواسته از متن مردم و از نیازهای آنها آگاهند، بنظر میرسد مشکل اما جایی ست که سازوکار مشخصی برای تعیین حد و مرز این دخالتها وجود ندارد بطور مثال اگر انتخاب مسئولی با توصیه و دخالت یا فشار و تحمیل نماینده صورت میگیرد مسئولیت پاسخگویی عملکرد مسئول هم باید با نماینده باشد، وقتی استاندار نتواند گزینه های مورد نظر خود که همسو با دولت باشند را انتخاب کند بطور طبیعی نمیتوان انتظار داشت برنامه های مورد نظر دولت در استان محقق شود، تردید یا تعلل استاندار در تکمیل پازل مدیریتی دولت ممکن است این تلقی را به ذهن بیاورد که دولت آمادگی لازم برای مدیریت اجرایی کشور را نداشته است.
تجربه چند سال گذشته مخصوصا در حوزه اجرایی برای مردم گوارا نبود، دولت ضعیف زیر تیغ مجلس است، در بسیاری از شهرها فرماندارانی با دخالت و توصیه نماینده بر سر کار آمدند و در مدت زمان کوتاهی با همان نماینده دچار اختلاف شده و برکنار شدند، استاندار جدید باید ضمن تعامل با نمایندگان ملاحظات دولت را برای تحقق شعارهای وعده داده شده بر هر چیز دیگری مقدم بدارد، حذف ستادهای حامی دولت بعنوان بازوی مشورتی و تصمیم ساز به مرور باعث سرخوردگی و قهر آنها خواهد شد، اگر این انفاق بیفتد استاندار خیلی زود دچار روزمرگی شده و خود را تنها و در محاصره مجاهدان شنبه خواهد دید.
دیدگاهتان را بنویسید