رابطه پروسه دولتسازی با وفاق ملی
به باور توماس هابز، فیلسوف سیاسی، آنچه در وضعیت نابسامان و شرایط ناتراز جامعه میتواند چارهساز باشد؛ سربرآوردن یک «لویاتان» – بخوانید یک دولت مقتدر و کارآمد – است تا با به کارگیری همه اختیارات قانونی و اعمال تدابیر لازم، بر شرایط فائق آید و اوضاع را به سامان سازد.
بهرغم اختیارات و مسوولیتهایی که در قانون اساسی برای رییسجمهور احصا شده، اما در مقام عمل، دولت در معنای state در ساختار اجرایی، به دلیل وجود شوراهای متعدد تصمیمگیری و کانونهای رسمی و غیررسمی قدرت، ضعیف است. از اینرو به نظر میرسد دولتسازی و تقویت اقتدار دولت به منظور کارآمد ساختن آن، یک ضرورت است.
دولت چهاردهم با در دست داشتن تابلوی وفاق بر سر کار آمد. با عنایت به ضرورت تقویت پروسه دولتسازی در شرایط فعلی، سوال این است که شعار وفاق چگونه میتواند تسهیلکننده این امر مهم باشد؟
با توجه به مواجهه جریانهای سیاسی و با عنایت به نوع تعامل قوای دیگر با دولت، در طول عمر هفت ماهه آن به نظر میرسد شاید به دلیل عدم تبیین این رویکرد از سوی دولت، هالهای از کژتابی و ابهام، واژه وفاق را در برگرفته و هرکس از ظن خود فهم و برداشتی از آن دارد.
اگر وفاق به معنای تقسیم قدرت رییسجمهور و واگذاری بخشی از اختیارات به قوای دیگر و کانونهای قدرت باشد؛ اولا، نقض غرض و موجب تضعیف اقتدار دولت است. ثانیا، در صورت بروز ضعف و اشکال، قوای دیگر بهرغم دخالت در تصمیمگیریها و برنامههای دولت، پای خود را از میدان پاسخگویی کنار کشیده و طلبکارانه دولت را زیر سوال میبرند که نمونه آن را در استیضاح وزیر اقتصاد میبینیم.
شکل دیگری از وفاق که میتواند به کار ملک و ملت آید؛ همسو و هم افق شدن همه قوا و جریانهای سیاسی با دولت برای افزایش اقتدار و کارآمدی آن است. در این صورت دولت در مسیر حرکت خود، پروای ناهماهنگی و احیانا کارشکنی قوای دیگر را نخواهد داشت و به دلیل پشتگرمی به یاری قوای دیگر، با چابکی و دلگرمی بیشتر عمل خواهد کرد.
در صورتی که این فهم و عزم مشترک در همه جریانها و قوا شکل بگیرد، آنگاه میتوان امیدوار بود که دولت کارآمد و مقتدر بتواند از فشارهای موجود بکاهد و با بهبودی اوضاع، شکاف بین مردم و حاکمیت ترمیم یابد و ثمره نهایی وفاق که اعتماد مردم به حاکمیت است، به بار بنشیند.
دیدگاهتان را بنویسید