راه خطیر وفاق
جناب آقای دکتر پزشکیان بعنوان رجل سیاسیای که از دوره اصلاحات در زمره مقامات سیاسی و اجرایی کشور بوده اند، علت اساسی این فراز و نشیب را وجود اختلاف، مدیریت حزبی و دستهای و عدم وجود وفاق در اداره کشور دانسته اند. دکترپزشکیان با شعارهای ”ایران برای همه”، ”یک حزب و جریان سیاسی نمیتواند کشور را اداره کند”، ”از همه افکار، احزاب و قومیتها و… باید در مدیریت کشور بهره برد”، ”اداره امور مردم را باید به آنان واگذار نمود و… گفتمان ” وفاق” را راه حل مشکلات کشور دانسته و توانست اعتماد اکثریت رأی دهندگان را کسب نماید. بدین ترتیب دولت وفاق با همکاری بیسابقه نمایندگان مجلس درجلسه رأی اعتماد ،تشکیل شد. که طبیعتا باتوجه به ناترازیهای گسترده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور، راه سختی را در پیش دارد. و نیز، گفتمان وفاق دولت هم از جهت اینکه به فراز و فرودها مبتلا نگردد، نیازمند دوراندیشی، عقلانیت و مراقبت موثری در مدیریت کشور خواهد بود. در همین ارتباط ذکر نکاتی ضروری بنظر میرسد.
نکته اول:
حسین بشیریه در مقاله ”درآمدی بر جامعه شناسی اجماع و وفاق” حصول وفاق نسبی را مشروط به سه شرط میداند.اولا: قوانین، قواعد و هنجارهای مستقر و رایج مورد قبول عموم گروههای اجتماعی و یا گروههای فعال سیاسی_اجتماعی باشد (چهره حقوقی). ثانیا: نهادهای مجری آن قوانین و هنجارها مورد قبول همان گروهها باشد (چهره سیاسی). ثالثا: احساس هویت و وحدت دربین گروههای مذکور از جهت پذیرش آن قواعد و نهادها گسترش یابد (چهره اخلاقی). بنابر این شرط اجماع و وفاق نسبی در جامعه، برآفتاب شدن سه چهره حقوقی، سیاسی و اخلاقی آن است.
آقای رییس جمهور در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، برخلاف رویههای گذشته که هر نامزدی به ارائه برنامههای خود میپرداخت، باتمرکز بر سند چشم انداز، قانون برنامه هفتم توسعه و قانون بودجه توانست مردم و گروههای اجتماعی-سیاسی را به این نکته توجه دهد که محور فعالییت قوه مجریه و حتی دیگر ارکان نظام نیز، اسناد و قوانین مذکور با توجه به سیاستهای کلی مقام رهبری خواهد بود. این مهم اگر چه توانست اندک توافقی در بین گروههای اجتماعی نسبت به قواعد و هنجارها (شرط اول) ایجاد نماید، اما نظر به عدم همراهی موثر مردم در چند انتخابات اخیر، میتوان اذعان نمود که جامعه مدنی و گروههای اجتماعی کماکان موافقت درخوری نسبت به قواعد و هنجارها و نهادهای مجری آنها (شرط دوم) نداشته و تسری و توسعه وفاق و احساس یگانگی با آن (شرط سوم) نیز در بین آنان از قوت لازم برخوردار نمیباشد.
دولت وفاق باید از طریق رسانههای رسمی و سلسله مراتب اداری خود در سطح کشور (مدیریتهای میانه و پایه)، انسجام بیشتری با افکار عمومی، مردم، گروههای سیاسی_اجتماعی و جامعه مدنی برقرار نماید. جهتگیری قوانین و لوایح را به سمت منافع طبقات اجتماعی سوق دهد. خصوصا نسبت به بهبود معیشت طبقات ضعیف و متوسط جامعه حساسیت بیشتری نشان داده و از سیر بیشتر نزول طبقه متوسط پیشگیری بعمل آورد. در تدوین لوایح و اجرای قوانین از نظرات مردم، گروههای اجتماعی و نخبگان جامعه بهرهبرداری کند. جامعه مدنی را در اجرای وظایف نظارتی و مشورتی آنان تشویق نماید. و بدین ترتیب با ارتباط وثیقی که با جامعه و گروههای اجتماعی برقرار میسازد، بتواند درخشش بیشتر سه چهره وفاق را رقم بزند.
نکته دوم:
همچنین نویسنده مقاله مذکور، جامعهای را برخوردار از نظم سیاسی، دارای ثبات و آرامش و در مسیر توسعه و تحول میداند که اجماع و وفاق در حد مطلوب در آن محقق شده باشد و شرط تحقق آن را نیز در سه صورت ممکن میبیند.
اول: وجود وفاق و اجماع در بین گروههای حاکمه اصلی و یا نخبگان سیاسی حول قواعد، روشها و اهداف.
دوم: وجود همبستگی و وفاق نسبی میان گروههای مذکور و نخبگان سیاسی در حاشیه قدرت.
سوم: وجود وفاق و هماهنگی میان دو بخش اول و دوم با جامعه مدنی و گروههای سیاسی-اجتماعی.
آقای پزشکیان علاوه بر توجه دادن نخبگان اصلی حاکمییت، گروهههای اجتماعی، نخبگان سیاسی حاشیه قدرت و جامعه مدنی به تمرکز بر سند چشمانداز، قانون برنامه هفتم توسعه و قانون بودجه، توانست در چینش کابینه نیز از مشورت و نظرات آنان بهره برداری نموده و ضمن اعمال نظرات آنان در کابینه و انتخاب استانداران، موافقت و همراهی بین آنان را رقم زده و از تزاحمات و درگیریهای مرسوم در بین آنان پیشگیری بعمل آورد. تداوم این روند میتواند توسعه و تعمیق وفاق را در وزارتخانهها و مدیریتهای میانی و پایه (ادارات کل استانی و ادارات شهرستانی) نیز تسری بخشیده و بسترساز وفاق در حد مطلوب گردد.
نکته آخر:
و اینک سخنی با همراهان وفاق و دولت وفاق. به لطف الهی و تلاش و همت همراهان، دولت وفاق مستقر گردید. درحالیکه هنوز بالای هفتاد درصد واجدین حق رای، اعم از رأیدهندگان به رقبا و نیز مخالفین و معترضین صندوقهای رأی، با گفتمان وفاق همراه نبوده و نیستند. از مخالفان رادیکال و تندروهای مخالف که بگذریم، هنوز بخش بزرگی از بدنه نهادهای حاکمییتی و اجرایی با گفتمان وفاق ناسازگارند. هنوز بخش وسیعی ازجامعه مدنی و مردم، گفتمان وفاق را بهانه حاکمییت برای کسب آرای تشریفاتی میدانند.
همراهان دولت وفاق در موقعیت خطیری قرار دارند. خطیر هم از جهت سختی راه و هم از جهت تدبیر، دوراندیشی و عقلانیت مورد نیاز برای راهی که پیش رو دارند. پرچم گفتمان وفاق کماکان و فقط بردوش دولت و همراهان دولت قرار دارد. اگر تاکنون موفقیتی حاصل آمده، در گرو اعتمادی است که مردم به شعارهای آقای رییسجمهور داشتهاند. فلذا در ادامه راه هم باید همچنان دایر مدار همان شعارها حرکت کرد.
ضروری است که همراهان از خواستههای مرسوم گذشته عدول و چشمپوشی نمایند. در تقسیم منافع و توزیع امتیازات، نگاهی فراتر از وابستگیهای حزبی و … داشته باشند. اجازه دهند و همراهی نمایند تا دولت و سلسله مراتب آن در انتصابات، از همه ظرفیتهای حرفهای، پاکدستان، شایستگان، توانمندان و مجربان، فارغ از وابستگیهای حزبی، همراهی و جناحی استفاده نماید. دعواهای مرسوم و تزاحمات را به کناری بیافکنند. خواستههای مردم را در اولویت قرار دهند. صدای بیصدایان باشند. مدارا، گفتگو، اعتماد، جوانمردی و مهربانی را سرلوحه کار قرار دهند. تا به لطف الهی”گفتمان وفاق” را تعمیق نموده، پرچم آنرا برافراشته داشته و راه آرامش، ثبات، توسعه و رفاه عمومی را هموار نمایند.
دیدگاهتان را بنویسید